Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-09@06:04:46 GMT

قتل تلخ فرزند معلول توسط پدر سنگدل

تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۳۵۱۰۸

قتل تلخ فرزند معلول توسط پدر سنگدل

 برادرم، پسر معلول خودش را به قتل رسانده و جسد او را در گورستان روستای دستگردان مشهد دفن کرده است و اکنون نیز گاهی به گورستان می‌رود.

با ادعای این زن، تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان با صدور دستورات قاضی وقت شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در این‌باره آغاز و مشخص شد که زن مذکور یکی از دختران نوجوان برادرش را به عقد پسر خود درآورده است و اکنون برای شروع زندگی مشترک آنان دچار اختلافاتی با یکدیگر شده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ابتدا این ماجرا به کینه و اختلافات خانوادگی گره خورد و این احتمال وجود داشت که زن یاد شده برای انتقامی سخت این ادعا را مطرح کرده تا برادرش را درگیر مخمصه‌ای هولناک کند، اما کارآگاهان با راهنمایی مقام قضائی بررسی‌های خود را به طور نامحسوس در حالی ادامه دادند که تحقیقات بیشتر نشان داد همسر اسماعیل (مظنون به قتل) نیز که به موادمخدر صنعتی اعتیاد داشت از وی طلاق گرفته و به مکان نامعلومی رفته است.

با وجود این، آن‌ها پسر خردسالی به نام «محمد» داشته‌اند که هم اکنون از وی خبری نیست. این‌گونه بود که پرونده معماگونه این ماجرا پیچیده‌تر شد و در نهایت کارآگاهان با صدور دستوراتی از سوی قاضی ویژه قتل عمد، مرد ۳۵ ساله را دستگیر و به مقر انتظامی هدایت کردند. ادامه بررسی‌ها بیانگر آن بود که اسماعیل اعتیاد شدیدی به موادمخدر صنعتی دارد و روزگار تلخی را در کنار دو دختر ۹ و ۱۲ ساله‌اش می‌گذراند و پسر هفت ساله او نیز به دلیل بدسرپرستی با دستور قضائی در بهزیستی به سر می‌برد.

این مرد معتاد که تحت بازجویی‌های تخصصی قرار گرفته بود ابتدا همه اتهامات را انکار کرد و مدعی شد اصلاً فرزندی به نام محمد نداشته است. به همین دلیل کارآگاهان دایره قتل عمد پلیس آگاهی در جست‌وجوی همسر مطلقه اسماعیل برآمدند تا این که وی را در یکی از روستا‌های اطراف منطقه خواجه ربیع مشهد پیدا کردند که به عقد موقت مرد دیگری درآمده و به دنبال سرنوشت خودش رفته بود.

این زن جوان که گویی هنوز از همسر سابقش وحشت داشت وقتی در پناه پلیس قرار گرفت به قتل پسرش در سال ۹۹ اشاره کرد و در حضور سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی)، گفت: آن روز وقتی به خانه آمدم پسرم را با چهره‌ای کبود پیدا کردم و بعد فهمیدم که اسماعیل او را خفه کرده است. بعد هم جسد پسرم را در گورستان روستای دستگردان دفن کرد و من هم طلاق گرفتم.۳

با اظهارات این زن جوان، دیگر تردیدی وجود نداشت که مرد شیشه‌ای پسر خردسالش را به قتل رسانده است؛ بنابراین او با این اسناد جدید دوباره تحت بازجویی قرار گرفت و این بار به قتل پسرش اعتراف کرد. او درباره این حادثه وحشتناک گفت: ازدواج ما فامیلی بود و بیشتر فرزندانم مشکل مادرزادی داشتند.

پسرم معلول بود و سال ۹۹ درحالی که یک سال بیشتر نداشت او را خفه کردم و جسدش را شبانه به گورستان روستا بردم، اما چون تبری پیدا نکردم که او را دفن کنم درون روزنه‌ای انداختم که بین دو قبر ایجاد شده بود. از آن روز به بعد هم این راز را در سینه خودم پنهان کردم و هیچکس از آن خبر نداشت.

وی درباره مرگ مشکوک دختر و پسر دوقلویش نیز گفت: من آن‌ها را نکشتم، اما دوقلوهایم به دلیل همین مشکلات ژنتیکی هفت ماهه به دنیا آمدند و در مرکز درمانی خیریه‌ای فوت کردند. من هم که پولی برای پرداخت هزینه‌های بیمارستان نداشتم دیگر به دنبال اجساد آن‌ها نرفتم و بیمارستان با هزینه خودش آن‌ها را دفن کرده است.

در پی اعترافات مرد شیشه‌ای، گروه ویژه کارآگاهان در کنار قاضی عارفی راد (قاضی وقت شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) عازم گورستان روستا شدند و پس از مدتی جست‌وجو به بقایای جسد یک کودک دست یافتند که متهم مدعی بود جسد فرزند معلولش را از همان روزنه درون یکی از قبر‌ها رها کرده است.

بقایای جسد این کودک برای انجام آزمایش‌های تخصصی به پزشکی قانونی انتقال یافت و متهم نیز با دستور قاضی ویژه قتل عمد روانه زندان شد. در حالی که قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد) ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی را در شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به عهده گرفته بود، اسنادی از مرگ مرموز یک دختر ۱۰ روزه دیگر به دست آمد که بررسی‌ها نشان می‌داد این دختر که خدیجه نام داشت در همان دوران نوزادی جان خود را از دست داده است و کس دیگری از این ماجرای تلخ اطلاعی ندارد.

با انتقال متهم از زندان به شعبه ویژه پرونده‌های جنایی، وی در پاسخ به سوالات تخصصی مقام قضائی گفت: آن دخترم از همان بدو تولد دچار مشکلات تنفسی بود تا اینکه ۱۰ روز بعد فوت کرد و من هم جسد او را دفن کردم، چون پولی برای پرداخت هزینه‌های پزشکی و کفن و دفن او نداشتم.

با پیچیده‌تر شدن ماجرای مرگ چهار کودک و نوزاد در حوادثی تلخ، روز گذشته مقدمات بازسازی صحنه جنایت فراهم شد و با دستور قاضی صفری، اسماعیل به منزل محل سکونت قبلی خود انتقال یافت تا جزئیات این حوادث تکان دهنده را بازسازی کند. مرد شیشه‌ای که مقابل دوربین قوه قضائیه ایستاده بود، پس از تفهیم اتهام و ارشاد و نصایح قاضی ویژه قتل عمد، به معرفی کامل خود پرداخت و گفت: آن روز موادمخدر مصرف کرده بودم و پسرم بی تابی می‌کرد.

او را از روی زمین بلند کردم و در حالی که سیفون سینک ظرف‌شویی بسته بود، شیر آب را باز کردم سپس سر فرزندم را درون سینک (که آن زمان دوقلو بود) فرو بردم تا اینکه بالاخره دیدم نفس نمی‌کشد چراکه او معلول بود و دست و پا نمی‌زد. بعد از آنکه همسرم به خانه آمد و اوضاع را دید، به او گفتم خودش مرده، اما او که خودش هم به موادمخدر صنعتی اعتیاد داشت، این موضوع را باور نکرد. شبانه پیکر بی جان پسرم را به گورستان بردم و از همان روزنه‌ای که نشان دادم درون یک قبر رها کردم.

متهم این پرونده جنایی درباره مرگ دختر و پسر دوقلو و دختر نوزاد دیگرش، همان ادعا‌های قبلی را بیان کرد و بدین ترتیب راز مرگ سه فرزند دیگر وی درحالی در پرده ابهام قرار دارد که استعلام کارآگاهان از مرکز درمانی نشان می‌دهد دختر ۱۰ روزه (خدیجه) نیز از همان بدو تولد دچار مشکلات ریوی بوده است. تحقیقات بیشتر با دستورات قاضی ویژه قتل عمد مشهد برای کشف زوایای پنهان این حوادث پیچیده توسط سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) همچنان ادامه دارد.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: قتل هولناک اعدام کردن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۳۵۱۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقدی بر سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم/ به جای سرکوب معلول باید علت‌ها واکاوی شوند

با توجه به کم حوصله شدنم سعی می‌کنم سریالها مخصوصا آثار نمایش خانگی را بعد از پایان هر فصلشان شروع به دیدن ‌کنم و سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم را بر اساس همین دیدگاه هنوز ندیده بودم تا چند روز گذشته که خبر اعلام جرم علیه عوامل این سریال به دلیل اهانت به جامعه معلمان رسانه‌ای شد و کنجکاو شدم تا آن را قبل از اتمام فصلش ببینم.

قسمت اول که تمام شد احساس کردم حرفی برای گفتن دارد روی فیلمنامه و سوژه داستان با وسواس بیشتری تمرکز کردم و در فیلمنامه و ساختار آن به لحاظ گره داستانی و شخصیت‌پردازی برخلاف فیلم‌ها و سریال‌هایی که در سینما و تلویزیون باب شده تفاوت اساسی دیدم. این که فیلمنامه با توجه به پی‌رنگ اصلی که برایش تعریف شده آنقدر محکم هست که خرده داستان‌هایی که در طول اثر می‌بینیم در خدمت آن قرار دارند و هیچ سکته‌ای در روند کار ایجاد نمی‌کنند. نکته دیگر، شخصیت پردازی در فیلمنامه این سریال است که کاراکترها را در این مسیر همراه قصه کرده و به قوام و دوام آن کمک شایانی می‌کند. تا جایی که بیراه نیست اگر بگویم بر خلاف اکثر فیلم‌ها و سریال‌ها که کنش‌ها و گره‌های داستانی بر اساس اتفاق‌های تحمیلی نویسنده رخ می‌دهد در «افعی تهران» شخصیت پردازی بگونه‌ای است که اتفاقات بر اساس زیسته کارکترها در خانواده و جامعه و همچنین با نگاهی روانشناسانه و جامعه شناختی پیش می‌رود. گره‌هایی که برای خیلی از مخاطبان ملموس است و موجبات همزاد پنداری را در آنان بر می‌انگیزد و برای برخی که با مشکلات تولید یک اثر نمایشی آشنا نیستند تصویر درستی از روند ساخت در این روزهای پر چالش در عالم سینما و تلویزیون ارائه می‌دهد. البته که در طول این سریال می‌بینیم سازندگان خیلی ظریف و اما محتاطانه با این معضلات برخورد می‌کنند و داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که سیاست سانسور توسط برخی نهادها و از طرفی پافشاری سازنده اثر برای حفظ اصل فیلمنامه‌اش و ناراحتی او از اختلالی که در قصه و هدفش از به تصویر کشیدن جنایت به وجود می‌آید منطقی هستند و هر دو طیف بر اساس وظیفه و دغدغه‌ای که دارند درست عمل می‌کنند که به نظرم این کشمکش بر جذابیت این سریال افزوده است. به تصور من سریال خوش ساخت است و بازیگران به خوبی از عهده نقش خود بر آمده‌اند بخصوص پیمان معادی که به دلیل نگارش فیلمنامه «افعی تهران» روی سوژه و کارکتر اشراف کامل دارد و مسلط‌تر جلوی دوربین ظاهر شده است و در حفظ و تداوم حس شخصیت روشنفکری که از محیط اطرافش پر از خشم است و پریشانی ذهنی دارد به خوبی عمل می‌کند. در طول سریال تدبیر کارگردان و تدوینگر در فلاشبک‌هایی که ذهن شخصیت بیانی را به هم می‌ریزد کلیدواژه‌ای است که به انتقال حس در کلیت داستان کمک می‌کند و اتفاقا همین فلاشبک‌ها هستند که مخاطب را در درک بهتر چرایی رفتارهای بیانی که به مرور در حال تحول است کمک می‌کنند و توهین او به معلمش در سکانسی که او را از ماشین بیرون می‌اندازد قابل فهم می‌شود. چرا که شخصیت او در طول کودکی و نوجوانی در خانواده و همچنین مدرسه شکل گرفته است. او هنوز کتک‌هایی که خورده و بی‌مهری‌هایی که دیده را نتوانسته فراموش کند و با آن کنار نیامده است. او هنوز در قسمت هشتم و سکانس مورد بحث به تحول شخصیتی نرسیده و نمی‌تواند معنای جمله لذتی که از بخشیدن می‌تواند بدست می‌آورد را نسبت به انتقام درک کند. با توجه به تعریفی که از شخصیت بیانی در طول 8 قسمت شده اگر رفتاری غیر از این به تصویر کشیده می‌شد حتما سکته‌ای در روند کار و دو گانگی در شخصیت او ایجاد می‌کرد و باید بدانیم که او فقط از معلمی که کتکش می‌زده متنفر است نه از جامعه معلمان. کما اینکه در قسمت دهم این سریال شاهد هستیم وقتی بیانی در رستوران نشسته و خانمی بابت سر و صدای ایجاد شده بابت جشن تولدش از او عذرخواهی می‌کند، بیانی تولد او را تبریک گفته و ادامه می‌دهد «خوش باشید». این رفتار باعث تعجب همراهش می‌شود و می‌پرسد «چون شناختت برات حل شد؟» و بیانی در جواب می‌گوید « نه، چون شعور معذرت خواهی داشت.» پس او که زخم خورده دوران گذشته و حتی در بعضی موارد زمان حال است از معلمی که تنبیه را از اساس انکار می‌کند، انتظار عذرخواهی دارد تا آبی ریخته شود بر آتش خشمش. به نظرم این رفتار را مشاوران تربیتی مدارس می‌توانند تحلیل کنند که یک دانش آموز چگونه و چرا از خانواده و شاید معلمش دچار خشم شده و پرخاشگر می‌شود. بخصوص که این درد در ذهن او کهنه شده و مانند دملی چرکین در رفتارش مشاهده می‌شود. فراموش نکنیم که او هنوز تحت درمان است و در دیالوگی تاکید دارد که از همه دنیا بدش می‌آید و از خودش کمتر. او حتی از خودش هم بدش می‌آید پس تصور نگارنده این است به جای آن که به دنبال تقبیح رفتار یک شخص باشیم و معلول را سرکوب کنیم باید علت‌ها واکاوی شود که به نظرم فیلمنامه «افعی تهران» بر اساس وظیفه ذاتی یک اثر نمایشی تلنگری می‌زند و دقیقا درگیرهمین موضوع و مطرح کردن علت و معلول است و این کارشناسان روانشناس و جامعه‌شناس هستند که باید در این باره اظهار نظر بهتری ارائه و علت‌ها را موشکافی کنند و در جهت فرهنگسازی رفتار درست در جامعه و خانواده کوشا باشند. *منتقد سینماوتلویزیون ۵۷۵۷ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904427

دیگر خبرها

  • جشن گلابتون ویژه برنامه روز دختر در بندرعباس
  • نقدی بر سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم/ به جای سرکوب معلول باید علت‌ها واکاوی شوند
  • حق پرستاری؛ چراغی که به خانه معلولان رواست
  • کاری که زنان با دختر دف‌نواز کردند! فرزند مطهری : «من مخالفتی نداشتم برخی زنان گفتند نباید دف بزند» می‌گویند لاک غلیظ داشته است (فیلم)
  • جشن روز دختر در قالب پویش «آینده شبیه توست»
  • برگزاری «پویش آینده شبیه توست» در پایتخت به مناسبت روز دختر
  • مادری پسر معلول خود را خوراک تمساح کرد
  • منطقه ۹ اصفهان میزبان برپایی جشن «لبخند خدا» می‌شود
  • بهره مندی بیش از ۵ هزار نفر در البرز از مشاوره ژنتیک
  • نیروی جوان کیفیت جمعیت هر کشور را معرفی می‌کند